خبرگزاری فارس؛ گروه دیگر رسانهها: حسامالدین سراج که دومین سوگواره موسیقایی عاشورا را از پنجم تا هفتم مهر، به صورت رایگان برگزار کرد گفتوگویی با ایسنا انجام داده است که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید:
- آلبوم «وداع» سال گذشته نیز در آبان ماه اجرا شد و برخی از دوستان آن را شنیده بودند و علاقه داشتند که کنسرتی با اجرای آثار این آلبوم به روی صحنه ببرند. به همین جهت برای برگزاری کنسرت با دستاندرکاران برج میلاد صحبت کردند و آنها نیز استقبال کردند. البته جلسهای برای فروختن یا نفروختن بلیط این کنسرت داشتیم که من گفتم برای مردم عادت شده که برای شرکت در مجلس اباابدالله پول نمیدهند. حال چه اشکالی دارد که اگر شهرداری میتواند، هزینههای این امر را تقبل و مردم را برای حضور در این برنامه دعوت کند؟
- چنین برنامهای به اصطلاح قدیمی، برگزاری همان روضه ولی به شیوه هنری است؛ درواقع در روضه مداحان میخوانند و چند نفر درباره واقعه کربلا صحبت میکنند ولی در این برنامه اشعار عمان سامانی برای مردم خوانده شد، یک ارکستر بزرگ سازهای زهی ایرانی را نواخت و یک گروه کُر ۱۰ یا چهارده نفره نیز همخوانی کرد.
- من از اجراهای رایگان و خیابانی خیر دیدهام. این کارها آنقدر جنبه معنوی زیادی برای من و بچههای دستاندرکار دارد که حاضرند حتی از جیب خود هزینه کنند و مردم بیایند و این کارها را ببینند. بگذارید یک خاطره برای شما تعریف کنم
- در مراسم ولیمه استاد رفمتی بودیم که به تازگی از سفر حج بازگشته بود، اتفاقا استاد شجریان نیز در آن مجلس بود. یک آقایی جلو آمد و به من گفت: «آقا دستت درد نکند.» من نیز گفتم خواهش میکنم و با خودم گفتم حتما به خاطر «باغ ارغوان» یا «شرح فراق» از من تشکر میکند، ولی گفت به خاطر وداع. وقتی که اینگونه صحنهها را میبینم حس میکنم جایی که میخواستم اثر بگذارم، گذاشتهام. آدمهایی در جامعه هستند که دوست دارند در چنین فضاهای هنری، مطلب معنوی را بشنوند و تمام تلاش ما این بوده که این کار انجام شود. البته اصل ماجرا را عمان سامانی با سرودن گنجینه اسرار و دیگر بچههایی که در این پروژه شرکت داشتند، انجام دادند. من هم جزئی از پروژه بودم.
- بعضی از هنرمندان بهخصوص موسیقیدانها تصورشان این است که افراد اهل دین و دیانت موسیقی را قبول ندارند؛ یعنی با آن سر سازگاری ندارند، به همین جهت برای برگزاری کنسرت متناسب با این ایام عقبنشینی میکنند. این کار ساده نیست؛ چراکه برای انجام این کار باید با دو جناح بجنگید. از یک طرف باید آقایون مسئول را قانع کنید که این کار یک ضرورت اجتماعی است؛ از طرف دیگر باید برای گرفتن مجوز اجرا دردسر بکشیم.
- ما برای گرفتن مجوز این اجرا یک هفته معطل شدیم چون آن را نمیدادند. در ابتدا دفتر ارشاد تهران به دفتر موسیقی نامه زده بود. بعد از آن که به دفتر موسیقی مراجعه کردیم، آنها نیز مجوز نمیدادند و میگفتند که باید به ارشاد برگردیم. از طرفی میگفتند که باید شعرها را تایپ کنید که من گفتم به آنها بگویید این کار سال گذشته در تالار وحدت اجرا شده است. ولی به من گفتند این موارد را گفتهاند ولی کسی توجه نکرده است. پس با توجه به چنین شرایطی اگر با عشق این کار انجام نشود قاعدتا اصلا انجام نخواهد شد.
- برگزاری کنسرت در فصول عادی به این صورت است که تهیهکننده با وزارت ارشاد و جاهای مورد نیاز مرتبط است و برای هنرمندان پاپ کنسرت برگزار میکند. به همین جهت نیز به آن مافیا میگویند. با حضور در این مافیا راحتتر میتوان کنسرت برگزار کرد تا اینکه بخواهیم در ایام محرم و صفر کنسرت مناسبتی برگزار کنیم.
- گاهی دیدهام که هنرمندان سبک پاپ نیز بعضی از غزلیات حافظ را انتخاب میکنند و روی آنها کار میکنند. این امر همانگونه که خود حافظ میگوید که «هر چه کردم از دولت قرآن کردم»؛ به دلیل عشقی است که در وجود او هست و غنایی که نسبت به گذشتگان خود قائل است و آنها را فراموش نمیکند. فکر میکنم هنر سنتی همیشه این روند را داشته و خواهد داشت.
- بهتر است هنر سنتی را هنر ایرانی بخوانیم؛ چون به کلمه سنت در دوره ما خیلی ظلم شده است. رمز ماندگاری هنر ایرانی آهسته و پیوسته بودن آن است. به قول سعدی که میگوید «رهرو آن نیست که گه تند و گه خسته رود، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.»
- قدرت و تکنیک خواننده مهم است. درواقع دائما باید در حال تمرین و بهروز باشد،ولی تفکر او از تکنیکش مهمتر است؛ کما اینکه دیدیم در زمان استاد شجریان افرادی بودند که از او تحریر، قدرت و اوج بهتری داشتند ولی با این حال استاد شجریان ماند؛ چون او به معنا روی آورد. درواقع معنا از تکنیک برای او مهمتر شد.
- آلبوم «چشم بیخواب» دو سال برای گرفتن مجوز معطل شد. «چشم بیخواب» در حقیقت کار گروه «سور» با مجید مولانیا است. مجموعه کار به نحوی است که صدای جدیدی از موسیقی ایرانی میشنوید؛ یعنی در فرمهای مختلف تنظیم شده است.
انتهای پیام/